Friday, August 19, 2011

درس های زندگی

زندگی عجیبه . انقدر عجیب که وقتی فکر میکنی دیگه همه تجربه های زندگی رو داری دوباره بهت یه تجربه جدید نشون میده .چجوری آدما حاضر میشن از تحربیات بقیه استفاده کنن و خودشون همه چی رو امتحان نکنن . فکر نمیکنم بشه . نمیتونم بعد ها به بردیا هم سختی بگیرم به خاطر این چیزا . مطمئنم که اونم فکر میکنه دنیا براش فرق میکنه و همه چی یه جور دیگه است
ولی تا دنیا دنیا بوده همین بوده

Wednesday, August 10, 2011

مدیکال

من بیشتر از 7-8 ماهه که هیچی ننوشته بودم . من خوبم . این مدیکال بالاخره بعد از 6-7 سال سر و کله اش پیدا شد . اینجوری به نظر میرسه که این راه طولانی مهاجرت ما هم داره وارد فاز تازه اش میشه
اون فاز سختی که همه ازش حرف میزنن همه میگن که سختی مهاجرت دو سال اولشه و حالا به این نتیجه رسیدم که همه سختی ها رو حاضرم کنار حسین و بردیا تحمل کنم . دوستشون دارم و خوشحالم که توی زندگیم به این مرحله رسیدم .
حدودا یک ماه دیگه مدیکالم رو میدم ولی بالاخره قسمت سخت ماجرا گذشت. دلم الان گرفته ولی چیزی نیست ومطمئنا زود رد میشه
خدایا ممنونتم به خاطر همه چیزهایی که به من دادی