Tuesday, September 7, 2010

ثبت نام برديا

بالاخره ديروز رفتم ثبت نام برديا.البته آسونتر ازاون چيزي بود كه فكرشو ميكردم وخيلي هم ناز نكردند در حد چند دقيقه بود

تومدرسه معلم سال قبل و معاون آموزشي و مالي روديديم وبردياهم كه كمي براي اومدن به مدرسه تنبلي وبهانه گيري مي كرد به

سرعت با محيط اخت شد وكيف كرد .
خوب اينم قسمت امسال ما ست كه همينجا باشيم . و ببينيم كه براي هيچي نمي تونيم برنامه ريزي كنيم . يكي از دوستام بود وقتي بچه اولش دنيا اومد ميگفت ما دقيقا ميدونيم تاريخ تولد بچه دوممون كي هست !!!و واقعا هم همينجوري شد . انقدر كه توي زندگيشون همه چيز برنامه ريزي داشت . تاريخ مسافرتهاي تفريحي شون رو از شش ماه قبل مي دونستن . ميدونستن كه سال ديگه در محل كارشون چه ترفيعي ميگيرن . و چه اتفاقي براشون ميفته . خلاصه خيلي منظم بودن و همه چيشون هم روي برنامه پيش ميرفت
شايد چون ما از اولش اينجوري نبوديم حالا هم برامون اينجوري پيش اومده كه شديدا پا در هوا!!!! باشيم