Wednesday, April 7, 2010

مرداد 1382

چهارشنبه ٢٩ امرداد ،۱۳۸٢
امروز با چند تا خانم توي شركتمون صحبت از هديه روز مادر بود . هركس از هديه اي كه دلش ميخواست حرف زد .وقتي از من پرسيدن گفتم حسين كه هيچي برام نخريد ولي ازم پرسيد چي دوست داري گفتم ترجيح ميدم برام يه كتاب خوب بخري. تا اينو گفتم همه چپ چپ نگام كردن كه واا آدم هديه روز مادر كتاب ميخواد ؟اصلا كتاب به چه درد ميخوره ؟ .... خلاصه كلي از اين حرفها .خيلي دلم سوخت . تازه من خيلي اهل مطالعه نيستم ولي هر وقت فرصتي دست بده و خوابم نبره دلم ميخواد كه يه چيزي بخونم .چرا جامعه ما اينجوري شده ؟ تازه اينها آدمهاي اجتماعي و خانم هاي شاغل جامعه ما هستند . از بقيه اقشار جامعه چه انتظاري ميشه داشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پيام هاي ديگران (
document.write(get_cc(337823))
3)


یکشنبه ٢٦ امرداد ،۱۳۸٢
يه انگشتر نقره دارم که تنها چيزيه که گاه و بيگاه دستم ميکنم برديا هم دوست داره باهاش بازی کنه ديروز هم دستم بود اومد بهم گفت : مامان شادی خسته شدی. گفتم :نه چطور مگه؟گفت : آره خسته شدی . اونو ( با اشاره به انگشترم ) بده برات نگه دارم.امان از دست بچه ها با اين راه حل هاشون
پيام هاي ديگران (
document.write(get_cc(337822))
4)


دوشنبه ٢٠ امرداد ،۱۳۸٢
من امروز صدای سومين نفر از اين جمع صميمی والدين ايرانی رو شنيدم . بعد از آزيتا و سميرای گل امشب گذرنازنينم زنگ زد و سراغم رو گرفت که چرا کم پيدا شدم به نظرتون لذت بخش نيست وقتی آدم احساس کنه يه عالمه دوست نديده داره که نگرانشن . من که از ذوق زدگی مردم و با اينکه کلی کار داشتم امشب حسابی برای اينتر نت وقت گذاشتم و کلی نامه جواب دادم .همتون رو دوست دارم
پيام هاي ديگران (
document.write(get_cc(337821))
4)


سه‌شنبه ۱٤ امرداد ،۱۳۸٢
برديا جمله ها رو بصورت كامل ادا ميكنه . تفاوت جمله هاي سوالي و خبري را با لحن صحبتش نشون ميده و تازگيها عاشق كارتون سيندرلا 2 يا بقول خودش موشي شده .توي خونه ما روزهاي اداري روزي 2 سانس از ساعت 5-7 و 7-9 و گاهي به سانس سوم هم ميكشه و روزهاي تعطيل حدود 6 سانس موشي پخش ميشه هر وقت دوست داشتيد براي تماشاي اين كارتون هيجان انگيز تشريف بياريد .فقط اميد وارم از اين طريق لا اقل چند تا جمله انگليسي ياد بگيره.بديش هم اينه كه چون از طريق كامپيوترنگاه ميكنه من هم وقت كمتري براي اينتر نت اومدن دارم فقط بايد بخوابه تا من اجازه استفاده از كامپيوتر را داشته باشم. نميدونم چي كارش كنم هيچ كدوم از برخوردام هم جواب نميده و مرغ يه پا داره فقط و فقط بايد كارتون موشي از كامپيوتر پخش بشه نه هيچ چيز ديگه اي.
پيام هاي ديگران (
document.write(get_cc(337820))
6)


شنبه ۱۱ امرداد ،۱۳۸٢
برديا برای اولين بار در عمرش به شمال رفت دريا رفت آب بازی کرد ماسه بازی کرد و حسابی بهش خوش گذشت .۴ روز انزلی و آستارا بوديم و علاوه بر برديا به مامان و باباش هم حسابی خوش گذشت .دو روز رفتم سر کار و دوباره سه روز تعطيلی که باز هم دو روزش را باغ يکی از دوستان در کرج بوديم و حسابی استخر بازی و ...تو دار و درخت گشتن و جوجه کباب درست کردن ( که برديا عاشق اين کاره) وخلاصه حسابی خوش گذشتن.اين هم دلايل غيبت طولانیاز همتون که تولد برديا را تبريک گفته بوديد ممنونمنميدونم برديا را چجوری بعد از اين همه روز تعطيلی بفرستم مهدکودک
پيام هاي ديگران (
document.write(get_cc(337819))
2)

No comments:

Post a Comment